گاهی اوقات برای توضیح شرایط کلام مستقیم اثری ندارد و کلام شعر و شاعری موثر تر است. این از آن اوقات است!
خائنین اهل وطن را مایه دردسرند
جمله همچون خارگل باشند و خار بسترند
گوشها را در زمان حق شنیدن پنبه اند
چشمها را در مقام راه دیدن نشترند
همچو رهزن، هر که را یابند دور از قافله
از تنش سر میبُرند، از کیسهاش زر میبرند
بیجهت، بازیچه اغراض اینان گشتهاند
ساده لوحانی که هم خوشبین و هم خوشباورند
تا که دفع شرشّان از بهر ما مشکل شود
دشمنان ما، عموماً دوست با یکدیگرند
تا که هی گردد، دل دزدان غارتگر قوی
این جماعت حامی هر دزد و هر غارتگرند
محو استقلال این کشور بود امری محال
دشمنان ما درین ره رنج بیخود میبرند
کلام آخر:
اگر ز هر خس و خاری، فراکشی دامن / بهار عیش ترا، آفت خزان نرسد
شکوه گنبد نیلوفری، از آن سبب است / که دست خلق به دامان آسمان نرسد.
شعر از: مرحوم «رهی معیری»
سخن دوستان